شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

به من گفتی صبوری کن صبوری...

صبر آدمیزاد جماعت انقدر کمه که با یه اختلاف به چشم به هم زدنی به جون هم می افتن و اول لفظی میجنگن و اگر حل نشد فیزیکی و به ساعتی جنگ خونین راه میندازن ...

نمیدونم این آدم در این ابعاد بی صبر چطوری هزار و چهار صدسال بدون  امام ظاهر(البته که امام حاضره ولی ما نمیفهمیم ) زندگی کرده و بر همه ی نکبتهای نبودش صبر کرده؟ چطور!!!!!