شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

ناپلئونی

دیالوگ من و خواهری موقع شیرینی ناپلئونی خوردن:

یه طبقه ش مال من یه طبقه ش مال تو...

(من: طبقه اولش مال من)

فشارش نده إ إ إ ریخت ریخت ریخت...از اون ورش نه، اون ورش ریخته...

 فوت نکن فوت نکن ریخت رو فرش..

  آرداشو از تو سینی جمع کن بخور حیفه...

مادری: ای داهاتیا،جمع کنید برید دستاتونو بشورید تا زندگیمو با شیرینی یکی نکردید! :-)