عضله؟هرمون؟شیب ؟جنگل؟

میگه من عااااشق این مرداییم که هیکل بدن سازی دارن 

بغل دستیش میگه منظورش این شیش تیکه هاست 

میگم:واقعا؟ به نظر من که چنین آدمی فقط یه گلدون هرمونیه ولاغیر ...

هردوشون فقط با دهن باز منو نگاه میکنن ... 

ومن سعی میکنم حالت تهوع خودمو از سلیقه ی حال به هم زنشون نشون ندم

 :-)


دختران عزیز سرزمین من ، شما بهترین هستید بهترین...

آهااااای آقای سروش صحت باید یه نکته ای رو بهت گوشزد کنم :

دخترای سرزمین من انقدر روح بزرگ و ارزشمندی دارن 

که حتی اگه تا آخر عمر هم یکی از شما مردها لیاقت و افتخار همراهی و هم رکابی شونو نداشته باشید

 غرور خودشونو زیر پا نمیگذارند و حسرت انجام چنین حرکاتی رو به دل جامعه ی مردها میگذارند...

و مطمعن باشید به امثال شما اجازه نمیدن که چنین موضوع مهمی رو دستاویز خنده قرار بدید...

پس مراقب باش راجع به شان دختران والا مقام ایران زمین چی میگی !!!لطفا...

تربیت والدین

معاشرت بچه های امروز با پدر و مادرهای همین امروز:

جلوی من زد پشت دست پدریش ، باباهه برگشته بهش میگه من پدرتم خجالت نمیکشی منو میزنی؟

میگه: بابا عزیزه ولی تربیتش عزیز تره

ما :-0 

بچه :-) 

پدریش :-× 



الان باید منتظر باشیم ضحی بانو به حرف بیفته عجایب به روز تری رو مشاهده بنماییم ...

وقتی بچه ها سوتی میدهند

روز آخر بعد از امتحان به اتفاق دوستان رفتیم یه سفره خونه واقع در دانشگاه همسایه(الزهرا)

یکی از بروبچز غیر دانشجو قرار بود اونجا به ما ملحق بشه ...

بچه یکم جی پی اسش مشکل داشت سر پل مدیریت به جای اینکه بپیچه این ور پیچیده اون ور...

یه راست رفته تو دانشگاه امام صادق !!! :-)

 جلوی در یکی از برادرای نگهبانی دستگیرش کرده میگه خاااانم محترم کجاااااا؟

بچه ی مام نه گذاشته نه برداشته برگشته به طرف گفته :دارم میرم سفره خونه دانشگاه با دوستام قرار دارم.

نگهبان :-0

 بغل دستیش درحال انفجار از خنده گفته :خااانم اینجا دانشگاه پسرونه ست!!!سفره خونه!!!دوستاتون!!!؟

هیچی دیگه بچه مون تو افق محو شده در رفته ...

وقتی رسید به ما نصف وزنش کم شده بود .خبر رسیده برو بچز هنوووووز دارن میخندن ;-)


:-)

سی و چند روز زندگی نباتی داشتن و فشار درسی 


هنوز عادت ندارم به بیکاری و وقت خالی و خواب بعد از ظهر !!! و در کل راحتی و آسایش...

مغزم تعجب کرده!!! :-)

 

فرهنگستان نوادگان شاخ روان جهانی ست

سیر تحول و تطور اسم یک پدر بزرگ در گویش عامیانه ی قبیله ی نوادگان :


_بابا جون مرتضی 


_باباجون متی


_باباجوتی




اصلن نمیشه حدس زد قبل از انهدام چی بوده اسم بنده خدا... 

باز صد رحمت به ما که فتح الله رو تبدیل به فتح خدا کردیم !مردم هویت پدربزرگه رو عوض میکنن اصلن!!!

آخیییییییش



-از این لحظه بنده یک حقوقدان هستم نه حقوق خوان 


فارغ التحصیلی خودم رو به تمامی جوامع علمی و حقوقی و غیره و ذلک تبریک عرض میکنم 

باشد که رستگار شوند... :-)







شروع دو روز پر استرس دیگه


وقتی برگردم همه چی تموم شده،اون وقت فقط من میمونم و تو!

قول میدم وقت بیشتری برات بذارم ...

دیالوگ من با بالشت عزیزم در حالی که دارم حاضر میشم برای رفتن به دانشگاه و اون با حسرت نگاهم میکنه!






پ.ن:امروز و فردا روی هم رفته سه تا امتحان دارم تعدادش فضایی نیست چون هفته ی گذشته تقریبا همه  ی امتحانام همین جوری فشرده بود یا بدتر اما چون آخریاشه به حالت جون کندن رسیدم .امشب دوباره  میرم خوابگاه ...دوستان دعاها شله :-(


پ.ن :پیشاپیش از دوستانی که نمیرسم جواب پیغام یا ایمیلاشونو بدم عذر میخوام...


ساندیس یا اسنک مساله این ست

یکی از گروه های اون ور آبی توی صفحه فیسبوک شون زدن:

مخصوص ایرانیون سفر دو روزه به پاریس فقط با بیست و پنج یورور ...خرج هتل و خوراک و...هم با خود دوستان میباشه

دو روز برید گردش و تفریح ،فقط یه لطف بکنید چند دقیقه برید توی تجمع علیه ایران برای نقض حقوق بشر شرکت کنید ...هیچ کاریم نکنیداااااااااا فقط  اونجا قاطی جمعیت بایستید همییییین،تازه تو همین چند دقیقه ازتون پذیراییم میکنن اونم با اسنک و نوشیدنی ...دیگه چی میخواید؟




یاد افاضات دوستان می افتیم اندر باب توزیع ساندویچ و ساندیس و سکه ی طلا و سهمیه های دولتی بین شرکت کنندگان در راهپیمایی های بیست و دو بهمن و نه دی و....  عججججججببببب!!!

قلت نامه های قیر غابل اسلاه

بله الان از اطاق فرمان اشاره کردن که صدای اعتراض دوستان پیغام دونی رو ترکونده...

عزیزان جان بنده خودم در جریان این کلماتی که غلط املایی دارن هستم ...بی سواد که نیستم !!!

این قلت املاییا هر کدوم یه الت و دلیلی داره خو!؟

وگرنه منم میدونم فارغ التحصیلی درسته نه فارق التحصیلی و...ولی خواهشا یکم به معنای دومیه فکر کنییییییید!!!