خانه عناوین مطالب تماس با من

شاخ روان

شاخ روان

پیوندها

  • حاج آقا آخوند روحانی
  • صبیه آسمان
  • نیکولای آبی
  • رد پای خاطرات
  • مداد کوچک
  • آشنای گم شده

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • به نام خداوند هجرت های شبانه
  • دلم.......
  • مادری نگو عمه لیلا بگو
  • دور از جون نوشت
  • خواب های آشفته
  • مکافات های یک خواهرزن
  • عمو دستای خوش یمن کیلو چند؟
  • تک بیتی هایی که ذکر میشوند بر لب
  • خاطرات یک خواهر زن
  • زیرا عاشق انسان است ...

بایگانی

  • دی 1395 1
  • مرداد 1395 11
  • تیر 1395 15
  • خرداد 1395 9
  • اردیبهشت 1395 6
  • فروردین 1395 4
  • اسفند 1394 8
  • بهمن 1394 6
  • دی 1394 6
  • آذر 1394 10
  • آبان 1394 17
  • مهر 1394 7
  • شهریور 1394 13
  • مرداد 1394 18
  • تیر 1394 20
  • خرداد 1394 33
  • اردیبهشت 1394 28
  • فروردین 1394 9
  • اسفند 1393 9
  • بهمن 1393 6
  • دی 1393 4
  • آذر 1393 14
  • آبان 1393 8
  • مهر 1393 9
  • شهریور 1393 21
  • مرداد 1393 16
  • تیر 1393 19
  • خرداد 1393 17
  • اردیبهشت 1393 7
  • فروردین 1393 10
  • اسفند 1392 9
  • بهمن 1392 15
  • دی 1392 6
  • آذر 1392 5

جستجو


Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • ایرانی یعنی این... یکشنبه 15 دی 1392 22:13
    خدایی دقت کردین شیوه ی رانندگی ایرانی ها توی دنیا تکه؟یعنی یه دونه ست هاااااا دیروز صبح زود داشتم میرفتم دانشگاه سر سیاهی صبح هنوز آفتاب نزده تو حالت خواب و بیداری سوار بی آر تی شدم.یعنی با اون هیکل اتوبوس همچین گاز میداد و از ماشینا سبقت میگرفت که خواب از سرم پرید چسبیده بودم به میله نفسم و حبس کرده بودم.فکر کن هیچ...
  • احساس خوشبختی دوشنبه 25 آذر 1392 20:25
    حس خوشبختی یعنی یه روز سرد سرد سرد زمستونی توی خونتون با مادر و خواهرات پاهاتودراز کنی زیر پتو و به پشتی تکیه بدی ویه لیوان چایی داغ داغ داغ با پاسسسسسسسسستیل بخوری هر چند دقیقه یه بارم فوت کنی تو چاییت که بخار بشینه رو عینکت از این عالی تر چی؟؟؟؟
  • برای ریحون ... شنبه 23 آذر 1392 00:01
    دیروز روز سختی بود استرس انتخاب واحد جلسه ی اتحادیه و این حرفها... شب که بر میگشتم خونه طبق معمول از خستگی سردرد گرفته بودم. اتوبوس هم که طبق معمول تا خرخره پر بود و من که از ایستگاه وسط سوار میشدم دم در بودم و دماغم به شیشه ی در فشرده شده بود.خیابون تاریک بود اما شاید هزار تا چراغ توی شهر روشن بود که این تاریکی رو...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 21 آذر 1392 16:45
    بسم رب الحسین کاروان ها کم کم دارند راه میافتند.همه می خواهند همزمان با اسرا به حسین برسند. یکی با دمپایی یکی با کفش.یکی کوله به پشت یکی بقچه به سر.یکی عرب یکی عجم،بین جمعیت حتی خارجی هم میبینی..همه شان در یک چیز مشترکند.همه به عشق اسرای روی خار دویده ادب کرده اند و پای پیاده برای عرض ادب به راه افتاده اند.کنار جاده...
  • مثلا ما کوریم خب؟؟؟؟ شنبه 16 آذر 1392 23:16
    به مناسبت روز دانشجو اسمش رویش است دیگر!دانش-جو ...مدیونی اگر فکر کنی برای جوییدن چیز دیگری به دانشگاه میرویم. دخترها نمیروند مدرک بگیرند که شوهر کنند و بعدا با تیزی گوشه ی ورقه ی فارق التحصیلی شان چشم خواهر شوهر مادر شوهر را دربیاورند .پسرها هم که اصلا اصلا در هیچ کدام از لحظات و دقایق و ساعات تحصیلی شان این موضوع را...
  • معرفی نامه پنج‌شنبه 14 آذر 1392 15:11
    به نام یکتا آرامش بخش هستی شاخ شدگی در جوامع امروز پدیده ی رایجی شده است حتی در برخی کشورها موضوع بحث روز در دانشگاهها است.متخصصان انواع مختلفی برای شاخ شدگی نام برده اند.برای مثال شاخ شدگی مو های جلوی پیشانی یا مثلا شاخ شدگی بچه محل ها برای هم یا مثلایکی از استعمال های بی ادبی اش اینست که اگر یک دختری خیلی دلبر باشد...
  • 396
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • صفحه 14