خانه عناوین مطالب تماس با من

شاخ روان

شاخ روان

پیوندها

  • حاج آقا آخوند روحانی
  • صبیه آسمان
  • نیکولای آبی
  • رد پای خاطرات
  • مداد کوچک
  • آشنای گم شده

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • به نام خداوند هجرت های شبانه
  • دلم.......
  • مادری نگو عمه لیلا بگو
  • دور از جون نوشت
  • خواب های آشفته
  • مکافات های یک خواهرزن
  • عمو دستای خوش یمن کیلو چند؟
  • تک بیتی هایی که ذکر میشوند بر لب
  • خاطرات یک خواهر زن
  • زیرا عاشق انسان است ...

بایگانی

  • دی 1395 1
  • مرداد 1395 11
  • تیر 1395 15
  • خرداد 1395 9
  • اردیبهشت 1395 6
  • فروردین 1395 4
  • اسفند 1394 8
  • بهمن 1394 6
  • دی 1394 6
  • آذر 1394 10
  • آبان 1394 17
  • مهر 1394 7
  • شهریور 1394 13
  • مرداد 1394 18
  • تیر 1394 20
  • خرداد 1394 33
  • اردیبهشت 1394 28
  • فروردین 1394 9
  • اسفند 1393 9
  • بهمن 1393 6
  • دی 1393 4
  • آذر 1393 14
  • آبان 1393 8
  • مهر 1393 9
  • شهریور 1393 21
  • مرداد 1393 16
  • تیر 1393 19
  • خرداد 1393 17
  • اردیبهشت 1393 7
  • فروردین 1393 10
  • اسفند 1392 9
  • بهمن 1392 15
  • دی 1392 6
  • آذر 1392 5

جستجو


Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • ترمینولوژی دانشجویی سه‌شنبه 1 مهر 1393 16:18
    ترمولک چیست؟ مخفف کلمه ی ترکیبی ( ترم اولی مارمولک) میباشد و به موجودات دانشگاه ندیده ی تازه از کنکور دراومده‌ای اطلاق میشود که در روزهای اول ترم باعث مفرح شدن فضای اتوبوس و سلف و لابی دانشکده میشوند... اصلن ما هفته اول فقط میریم دانشگاه که اینا رو ببینیم یکم بخندیم،بس که قشنگن!!!! ترم بالایی بد جنسم خودتونید :-)
  • اندر احوالات معنوی ما در بیمارستان شنبه 29 شهریور 1393 12:00
    توی دندون پزشکی بیمارستان نشستیم،حوصله م سر رفت گفتم بذار یکم ریا کنم. تسبیحمو درآوردم چندتا ذکر بگم...آقاااااا این فضا روحانی شده بود ناجورا ! پرسنل دستیار پزشک می‌اومدن از اون وسط رد میشدن معنوییییی...اون وخت تسبیحاشونو رو کرده بودن،هعی تسبیح به دست و ذکر گویان از جلو ما رد میشدن. تازه قشنگترم شد. یه حاجاقای روحانی...
  • همدردی با اساتید جمعه 28 شهریور 1393 13:06
    حال استاد بنده خدایی رو تصور کنید که شیش صب روز چهار شنبه بلند شده بیاد دانشگاه و در جواب اصراااااار زنش که میگه بابا امروز اسباب کشی داریم نرو،بگه مسئولیت علم و دانش بچه ها به گردنمه...با سختی خودشو برسونه دانشگاه. بعد بیاد ببینه سه نفر سر کلاسی که پنجاه نفریه نشسته ن و دارن با چشمای پف کرده استادو چپ چپ نگاه میکنن...
  • درمان های شاخ روانی چهارشنبه 26 شهریور 1393 18:58
    از جمله آدمایی هستم که شدیدا به کادو درمانی اعتقاد دارم.به خاطر همینم دلمو زدم به دریا رفتم واس خودم عطر دویست هزار تومنی خریدم .الانم خعلییییییی خوشحالم... این روش جواب میده حسابی. امتحانش کنید،حتی شده با یه شاخه گل مریم :-)
  • دست روزگار چهارشنبه 26 شهریور 1393 18:53
    دست روزگار یعنی دختر پر حرف و شیطونی که از دیوار راست بالا میرفت تبدیل بشه به یه موجود ساکت و تودار که مجبور باشی با موچین از دهنش حرف بکشی
  • شوتینگ دستی سه‌شنبه 25 شهریور 1393 14:02
    اگر یک ثانیه زودتر از جلوی در ورودی ساختمون مون دور شده بودیم یه پلاستیک پر از زباله جات همساده آوار شده بود رو سرمون. جدیدا ساختمونا به سیستم شوتینگ مکانیکی( دستی) مجهز شدن.مخصوصا طبقات سوم به بالا.فقط نمدونم چرا انقدر نشونه گیریای این آیتم دستی ضعیفه! به جای جوغ هیکل آشغالای بدبخت کف آسفالت و کاشیای جلوی در ورودی و...
  • تحسین نوشت دوشنبه 24 شهریور 1393 20:53
    فقط میتونم بگم عالی بود عالی....هنوز دارم میخندم آفرین بر این قلم قوی لینکشو نمتونم بذارم.تقصیر بلاگ اسکایه! برید تو وبلاگ نیکولا پست ( از سبیل گربه تا ناخن نیکولا) رو بخونید....
  • تولد تولد تولدت مبارک...مبارک مبارک...اووووه اوه اوه بیا وسط شنبه 22 شهریور 1393 22:25
    اگر خدا بهتون خواهر داده مطمئن باشید جزء خوشبخت ترین بنده هاش هستید اگر خواهر بزرگتر داده که حتما نظر کرده اید...شک نکنید. اصل نوشت: خواهر عزیزم،دوست خوبم ،مادر دومم،الگوی روزهای کودکی من، سنگ صبورم،تولدت مبارک...ان شاالله هزاااااااااار سال نوری زنده و با عزت باشی. دوستت دارم
  • serek chef شنبه 22 شهریور 1393 13:08
    شیرینی بلدم درست کنمااااااا ولی بیسکوییتام نمیدونم چرا این طوری میشه... یا وا میره یا خام میمونه یا میسوزه...خلاصه همش چپر چلاغه، حالا این وسط اصراااااار من چیه هر دفعه گیر میدم باید بیسکوییت درست کنم نمدونم! پ.ن: خیر سرم اومدم واسه تولد اپی بیسکوییت درست کنم! الان خواهری و مادری با کوشکوب دارن سعی میکنن تخته سنگایی...
  • همه ی دنیا به کنار... جمعه 21 شهریور 1393 18:14
    اگر همه ی دنیا به تو بگویند همان همیشگی نیستی ،میشود با یک لبخند ساختگی و چهارتا کلمه ی چرت و پرت خنده دار و عوض کردن بحث از سرت بازشان کنی. اما وقتی من به تو میگویم نگاهت طعم همیشگی را ندارد،من گفته ام. من را نمیتوانی دک کنی.چون مثل این ست که آدم بخواهد خودش صدای تپش قلبش را با دست قطع کند. نمیشود که میشود؟ پس رویت...
  • بیخیال حرف مردم سه‌شنبه 18 شهریور 1393 23:42
    بذار همه مسخره کنن آره بذار مسخره کنن که بلد نیستی میز عسلی مامانتو گرد گیری کنی، یا که اتاقت همیشه کن فیکونه یا که وختی کتاب میخونی یا رفتی تو بحر یه فیلم تخیلی هرچی صدات میکنن متوجه نمیشی، یا که خیلی موقع ها یادت میره شیشه ی عینکت چقدر کثیف شده، یا که بند کفشت اکثر اوقات بازه و گاهی هم زیر پات گیر میکنه، یا که از...
  • ممنون نوشت دوشنبه 17 شهریور 1393 21:14
    پیغامهاتونو میخونم ،از ابراز لطف هاتون نیشم تا ته باز میشه و با گله هاتون خودمو نیشگون میگیرم. همه تونو دوست دارم چه نظرات باز باشه چه نباشه ،چون رفت و آمدتون تو این اتاقک حس میشه و نفسامو به جریان میندازه. ممنونم که حواستون بهم هست...ممنونم!
  • عیادت نوشت دوشنبه 17 شهریور 1393 20:46
    آقا جان بلا به دور باشد .دل ما را که هزار بار بالا و پایین کردی از دیشب فرزند زهرا! خدا از عمر من بکاهد و به عمر شما اضافه کند،به عمر شما که عمر ایران هستی و نایب صاحب الزمان. مادرم برای سلامتیتان یک بند ذکر صلوات گرفته ، بهت زده به لبخندتان توی قاب شیشه ای تلویزیون نگاه میکنم و میگویم روزی که نیستی نباشم...
  • هدیه های بخت گشا دوشنبه 17 شهریور 1393 20:41
    دیشب خواهری(اپی مون) رفته بود عروسی یکی از دوستای همسرش. امروز نهار اومده خونه مون ، آورده یه گل جیگیلی بیگیلی داده دست من میگه: بیا اینو دوستم نرگس از رو ماشین عروس کند گفت بده به سرک بختش باز بشه!!!!!!!!!!!! من :-# خواهری :تازه اسم گلشم تاج خروسه میگن شوگون داره واسه دخترای دم بخت!!!!!!! هیچی دیگه رفتم یه دیوار پیدا...
  • دکتر ارنست نوشت جمعه 14 شهریور 1393 17:25
    هورااااااا بلاخره موفق شدییییییم وصل شد وصل شد وصل شد!!!!!!!!!!!! ما الان بعد از یه هفته دوباره اینترنت داریم!!!!!!!!!! خدایا باورم نمیشه، یکی بیاد منو نیشگون بگیره باورم بشه بیدارم... دیگه داشت یادم میرفت صفحه ی مدیریت وبلاگم چه شلکیه. این بازگشت شکوهمند رو به همه ی هواداران عزیزم تبریک میگم . بهله!
  • منبری از آیت الله العظمی سرک ( ل) یکشنبه 9 شهریور 1393 00:14
    خدا آفریدتت که آدم بشی...اگه نشدی دو حالت داره یا کلا زدی گوهر انسانیتی که بهت داده لت و پار کردی ریختی تو مستراح، یا هنوز اون پشت مشتا نگهش داشتی.اگه همراه با شام دیشب ریختیش تو مستراح که هیچی ولت میکنه تو مرتع دنیا بچری تا بترکی .اما اگه هنوز نگهش داشته باشی اون گوهره رو ،یخه‌تو( میدونم درستش یقه ست) میگیره با کتک...
  • حساسیت فصلی سرک شنبه 8 شهریور 1393 12:13
    من نمیدونم الان که نه فصل گرده افشانی گلاست نه فصل رویش شکوفه و رشد برگ و شونصد تا کوفت حساسیت زای دیگه ...پس چرا من دارم خفه میشم از حساسیت؟کار هر سالمه هاااااا ! به مرگ باراک دماغم شده اندازه ی یه لیوان،چشام شده یه خط باریک انقدم قرنیه م میسوزه میگم الان جای عملم باز میشه.با هر نسیمی که از پنجره پا برهنه میدوه تو...
  • به زیبایی لحظه ی پیدا کردن یک خاطره ی قدیمی جمعه 7 شهریور 1393 18:52
    آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دستخطی که تو را عاشق کرد،شوخی کاغذی ماست بخند آدمک خل نشوی گریه کنی ! کل دنیا سراب است بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند شاید همون لحظه ای که این شعر رو آخر یکی از کتابای دبیرستانم میخونم و یاد تو می افتم و یه قطره اشک گوشه چشمام میشینه تو هم یاد من...
  • خاطرات دراکولایی جمعه 7 شهریور 1393 14:48
    از تو آشپزخونه با یه لحن شگفت زده و خوشحال میگه: وااااااااااای فکر کردم یه چیزی کشف کرده.از آشپزخونه اومد بیرون. یه چاقو دستش بود انگشتشم بریده بود . میگم چی شده؟ خوشحال میگه ببییییییین! انگشتشو میاره جلوی چشمم و بریدگی عمیقشو که شبیه یه چاله ست نشونم میده بعد چاقو رو جلو میاره .یه چیز صورتی به نوک تیزش چسبیده. میگه...
  • حاجت روا دوشنبه 3 شهریور 1393 23:01
    مشهد که بودیم شب جمعه رفته بودیم ،داشتیم تو صحن چرخ میزدیم( نمیگم با ریحانه بودیم) چشممون داشت رو دیوارا و بالا بالاها میپلکید.یهو یه جوانکی نشست تو چشممون... لبه ی یکی از بالکنای قدیمی اون بالا بالاها نشسته بود رو به گنبد طلا همچین داشت با سوز و گداز با آقا درد و دل میکرد که دل آدم کباب میشد.از اون فاصله که نمیشنیدیم...
  • سرک چاه کن دوشنبه 3 شهریور 1393 17:25
    از ویژگی های این جانب میتوان به این نکته اشاره فرمود که در زیبا سازی اسامی کسانی که دوستشون دارم دست توانایی دارم که از نظر بعضیا هنر محسوب میشه.از نظر بعضیا مایه ی تعصفه :-) حالا هر چی که هست این عادتو دارم دیگه...یه چندتا چشمشو عرض میکنم خدمتتون فقظ محض اطلاع.قول بدید شاخ روان نشید. مثلا اسم پدر بزرگی ما فتح الله...
  • مشهدی سرک شنبه 1 شهریور 1393 22:25
    رفتیم سه روز آتیش سوزوندیمو ارازل بازی درآوردیمو جلو امام رضا بی آبرو کردیم خودمونو وبرگشتیم خدمت شما ... حدود بیست سی تا تیکه کلامم ساختیم واس بچه ها که تو ایامی که ما رو نمیبینن سرگرم باشن. بهله
  • اگر بااااار گراااااان بودیم و ... سه‌شنبه 28 مرداد 1393 17:16
    اگه قبل از سفر یه ویروس گردن کلفت تو ریه هات جا خوش کنه و واسه خوب شدن و رسیدن به غافله فقط دو روز وخت داشته باشی ،تا از سفرت جا نمونی یا کوفتت نشه؛ اون وخت راضی میشی مادری هر بلایی دلش میخواد سرت بیاره حتی اگر اون بلا زدن آمپول پنادول یک میلیون ودویست( به عبارتی آمپول فیل کش) تاریخ مصرف گذشته تاکید میکنم تاریخ...
  • مصرف کنندگان داخلی دوشنبه 27 مرداد 1393 17:15
    روانشناسا میگن در مواجهه با آدم معتاد نباید بهش بگیم ای معتاد! باید بگیم مصرف کننده که انرژی مثبت بیشتری بهش بدیم. این طوری درمانشون راحتتر میشه.اکثر آدما وختی کلمه ی معتاد رو میشنون مو به تنشون راست میشه و اولین تصویری که توی ذهنشون میاد یه آدم ژولیده ی ژنده پوشه که لب جوب نشسته و داره به یه سیگار نیم سوخته که جون...
  • افسانه ی سالهای جنگ دوشنبه 27 مرداد 1393 00:31
    از تجربیات مادری در دورانی که پرستار بیمارستان چمران بوده، هزار تا خاطره درمیاد واسه وقتایی که کنار ما نشسته و داره چایی هورت میکشه. خاطره‌هایی که بعضیاشون خنده دارن،بعضیاشون اشک آدمو در میارن ،با شنیدن بعضیاشونم چشمات چهار تا میشه. با هر مناسبتی یه خاطره ای تو یاد مادری تازه میشه و شروع میکنه به تعریف کردن.این چند...
  • نوستالژی نسول جمعه 24 مرداد 1393 16:16
    نسل ما خعلی بهتر از پدر مادرامون بزرگ شده، انصافا سختیایی که اونا کشیدن ما یک دهم شو نکشیدیم. اما خدایی نسلای بعد از ما دیگه دارن شورشو درمیارنا !!!!برای روشنتر شدن موضوع به شرح یکی،فقط یکی از جنبه های تفاوت برخورد والدین در نسول( جمع نسل) مختلف بسنده میکنم: خواهرزاده ما وختی میخواد بره حموم باید بیای ببینی...اول که...
  • ناراحت شدم واقعا چهارشنبه 22 مرداد 1393 19:45
    از همین جا به خانواده هایی که عزیزاشونو تو حادثه ی سقوط هواپیما از دست دادن تسلیت میگم...آرزو میکنم همشون در جوار رحمت الهی مورد آمرزش قرار بگیرن.آمین به احترامشون یک دقیقه سکوت.........
  • یک بزدل سیاسی مینویسد چهارشنبه 22 مرداد 1393 19:34
    گفت رئیس جمهور قبلی را به بی ادبی متهم کردند لبخند زد و ادامه داد به لطف رئیس جمهور مؤدب جدید دایره ی لغات رئیس جمهورای مؤدب همه ی عالم افزایش یافت. الطاف ایشون به خصوص نثار قشر ما شده و القاب ما رنگارنگ تر شده: بی سواد،افراطی،سرهنگ،بی تدبیر،...،داسدار،چماقدار،گدا پرور، امل،متحجر،جهنمی،...،بزدل سیاسی،تخریب گر دولت(...
  • رجعت چهارشنبه 22 مرداد 1393 19:09
    سلام من برگشتم... با لحن سنجد بخونید
  • به سختی ترک دنیا برای یک گناه کار چهارشنبه 15 مرداد 1393 18:56
    میخوام بنویسم... نمیتونم... مثل مجری تلویزیونی که وسط اجرا بغض میکنه و صحنه رو ترک میکنه، سکوت میکنم. . . . . ببخشید پ.ن: باید چند روز تنها باشم تا دوباره بتونم بنویسم فعلا قلمم خشک شده. ولی اینجا هیچ وقت تموم نمیشه هیچ وقت...چون تنها پناه گاه احساسات منه. برمیگردم.
  • 396
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • صفحه 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 14