شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

عمو دستای خوش یمن کیلو چند؟

مادربزرگی میگه بعضی چیزا به دست بعضی آدما نمیاد مثلا بعضیا دستشون تند و تیزه سرکه و شور بندازن عالی میشه ولی ماست بزنن خراب میشه به دستشون نمیاد یا مثلا بعضیا دستشون شیرینه ماست بزنن عالی میشه  ولی سرکه بندازن کپک میزنه...

اوایل زیاد حرفشو باور نداشتم اما بعد یه مدت زندگی بهم ثابت کرد دست بعضی آدما به بعضی چیزا نمیاد مثلا دست بعضیا به خوشی نمیاد هر چی لحظه ها رو به هم بدوزن بازم ازش یه لحاف چهل تیکه ی کج و کوله درمیاد که هیچ طرحی از شادی توش نیست یا بعضیا دستشون به غم نمیاد جون به جونشون کنی قیافه شون کر کر خنده آفریده شده،افسرده مفسرده هم که باشن بازم نگاشون کنی خنده ت میگیره و عمر غمهاشون چند ثانیه بیشتر نیست. به قد فوران یه آتش فشان چند دقیقه ای پر از واژه ی غمناک تحمل کنی تموم میشه . اینا غم اصلن به تنشون نمیشینه توان غمگین بودن ندارن مثل اسب آبی که استعداد چهارزانو نشستن نداره ...

یا مثلا بعضیا دستشون به رفاقت نمیاد خودکشی و خود زنی و مرام پاشی و از این حرفا هم فایده نداره کلا مثل راسو یه بوی گندی از دوستدان این آدما متساعد میشه که هر رفیقی رو دفع میکنه .هیچ گندزدایی هم این بی استعدادی بدبو در تنهایی رو برطرف نمیکنه. عوضش بعضیا دستشون به رفیق بازی میاد به قول قدیمیا مهره مار دارن .پلک میزنن  شونصد نفر تلفات میدن. کلا تنهایی بهشون نیومده . همیشه یکی دوتا کشته مرده و نوچه و جان نثار دورشونن و جیباشون پر از نامه های من تو را قربانه...

خلاصه باور کنید دست بعضی عادما به بعضی چیزا میاد به بعضی چیزا نمیاد وگرنه زندگی بهتون ثابت میکنه اونم یه اثبات خشن ریاضی از راه سینوس کسینوس و انتگرال و مشتق و...طوری که مساوی بی نهایت بشید بعله...از ما گفتن بود