شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

پهلو شکسته سرک ...

آقا من الان یه سوال دارم، بپرسم؟ 

آقا وضعیت شیر تو شیر دقیقا به چه حالتی اطلاق میشه؟

یعنی الان بد جوری به بن بست رسیدما!!! در حدی که اصلن مبانی اعتقادی من داره از هم میپاشه.

یه وختایی همه ی معادلات ریاضی برعکس میشن،همه چی مداد میشه میافته به جون اعصاب آدم حالا نقاشی نکش کی نقاشی بکش..

دیشب از اون شبا بوداااا 

مثلا خوش خوشان پاشدیم رفتیم مسجد فارق از دنیا ،تو راه برگشت دوماد زنگ زده میگه ما داریم میایم خونه باشید ،ما؟مثل سه تا زورو تو خیابون میدویدیم بابا بزرگمم بنده خدا دنبال ما  می دوید.

رسیدیم خونه خواهری با شوهرش رسیده با یه سرم که آورده بودن مادری براش بزنه ( خواهری مریض بود در حد جام جهانی)  از این طرف مهمون زنگ زده ما داریم میایم عید دیدنی ،از این طرف مادری چشماش ضعیفه توی شب تار میبینه سه بار سرم رو اشتباه میزنه..حالا طرح مساله:

اگر در وضعیتی باشید که باید هم از مهمون پذیرایی کنید هم شام درست کنید هم به خواهر زادتون که مادرش از ظهر هیچی بهش غذا نداده یه چیزی بدید بخوره هم مواظبش باشید هم برید دختر همسایه رو صدا کنید بیاد سرم خواهری رو بزنه که دومادتون شانسشو در این مورد امتحان نکنه هم یه غذای آب پز برای خواهری مریض درست کنید هم چایی دم کنید وهمزمان مادر بزرگتونم از تو راه پله بلند بلند صداتون بکنه! و در تمام این حالات فقط یه خواهری کوچیکتر از خودتون کمک دستتون باشه دقیقا چه نوع خاکی به سرتون میکنید!؟؟؟

و در این حالت چند درصد احتمال داره کوکویی که درست کردید شفته بشه و چایی تون کمرنگ بشه و مادر بزرگتون ناراحت؟

اونوقت آیا این انصافه که مادری برگرده بگه تو هنوز وخت شوهر کردنت نرسیده؟ باید به فکر کوزه باشم؟

نه من از شما میپرسم...

آقا من رسما کمرم خم شد ...به قول فامیل دور من دیگه حرفی برای گفتن ندارم...