شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

من تب ندارم آقا

دیشب نشسته بودم فک میکردم  به این نتیجه رسیدم  که گذر عمر چقدر آدمو عوض میکنه‌هااااااا؟ 

در عرض یکی دو سال ممکنه به جایی برسی که خودتم خودتو درک نکنی! یا مثلا نتونی تصور کنی که قبلا چه شکلی بودی یا واقعا چرا اون شکلی بودی یا اصلن چرا دیگه اون شکلی نیستی و... 

الان دنیا تو تب جام جهانی میسوزه؛زن و مرد هم نداره هااااااا...حداقلش اینه که مردم عرق وطنیشون بالا میزنه و واسه بازیای تیم ملی خودشون جیغ و داد راه میندازن...بعضیام خب وقتشو ندارن که بذارن واسه فوتبال ...بعضیام از اول علاقه ملاقه نداشتن به این وادی،واردشم نشدن هیچ وخت...

اما من! خودم هنوز تو کار خودم موندم...تفاوت سرک از جام جهانی قبلی تا جام جهانی بعدی از زمینه تا اون ور کهکشان راه شیری!یادم نمیره که با وجود اینکه تو فصل امتحانات مدرسه بودم با مادربزرگم قرار میذاشتیم که برم خونه شونو دوتایی بشینیم تو تاریکی فوتبال تماشا کنیم...واااای سر بازیای ایران؟ فقط باید می اومدی منو میدیدی کل صورت نقاشی پرچم...خونه قرق شده ی من و خواهری...چند تا بشکه تخمه وچیپس و داد هواری که بلند بود ...تازه قهرمان شدن تیم کشور بارسلونا که دیگه ته ته ته ته خوشبختی بود واسه سرک! 

امسال اما اسم جام جهانی شروع یه اتفاق خیلی  مسخره بود واسه من. اصلا واژه فوتبال برای ما بسی بیگانه گردیده در حدی که واژه ی انسانیت برای باراک اینا بیگانه ست!مثلا اصلن مهم نیست که اسپانیا از شیلی دو هیچ ببازه و حذف بشه... 

ینی  در این حد که سر بازی ایران-نیجریه که چراغای کل محل از جمله خونه ما(توسط پدری که به طور باور نکردنی فوتبالی شده)روشن بود من پشت به تلویزیون نشسته بودم وبلاگمو با مطلب راجع به سوسکا به روز میکردم...فک کنم عمق ماجرا رو مشخص کردم نه!

اینکه دیگه فوتبالی نیستم اصلن جای تاسف نداره واسم.مخصوصا از وختی که فهمیدم گردانندگان  این بازی  جادویی و بزرگ جهانی استفاده های عجیبی  ازش میکنن.اینکه بزرگترین و مخوف ترین برنامه های خرابکاریشونو دقیاقا با تقویم زمانی این بازیا یا المبیک یا هر رویداد دیگه ای که بتونن حواس مردم ساده ی دنیا رو باهاش پرت بکنن تنظیم میکنن فقط یه گوشه ی کوچیکشه !

ا ز جنگ جهانی بگیر بیا تا جنایتای  امروزشون تو خاور میانه ...فقط کافیه یه نگاه به تقویم حوادث تاریخ بندازید . 

بهله تاسفی در کار نیست که باهاشون هم قدم نیستم...امااااااا تعجبی در کار هست!تعجب از این همه تغییر اونم در این فاصله ی زمانی نه چندان بلند...چون به نظرم این طور سلیقه عوض کردنا بعد از دوره های بلند تغییرات سنی ایجاد میشن و اکثرا هم به دلایلی غیر از دلایل من هستن...پس جا داره در اینجا با دهان باز به تماشای شخصیت جدید خودم بنشینم و خدا رو شکر کنم از اینکه نمیذاره مدت زیادی توی یه اشتباه بمونم... 

خدایا ممنونم...


پ.ن: البته ما به هیچ عنوان به فوتبالیا توهین نمیکنیم‌هااااااا! جسارت نشه! ما تو خونمون یه دسته ازشون داریم خعلیم دوسشون داریم بعله...