به جایی رسیدم که اگه تو خونه لبخند رو لبم باشه
مادری یه جوری نگام می کنه و میگه: چه عجب!
خواهری میگه : چی شده؟چی کار کردی؟
پدری میگه : چی میخوای؟
در این حد عادت ندارن به خوشحالی بنده!