شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

به سختی ترک دنیا برای یک گناه کار

میخوام بنویسم...

نمیتونم...

مثل مجری تلویزیونی که وسط اجرا بغض میکنه

 و صحنه رو ترک میکنه، سکوت میکنم.

.

.

.

.

ببخشید




پ.ن: باید چند روز تنها باشم تا دوباره بتونم بنویسم فعلا قلمم خشک شده.

ولی اینجا هیچ وقت تموم نمیشه هیچ وقت...چون تنها پناه گاه احساسات منه. برمیگردم.