شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

همدردی با اساتید

حال استاد بنده خدایی رو تصور کنید که شیش صب روز چهار شنبه بلند شده بیاد دانشگاه و در جواب اصراااااار زنش که میگه بابا امروز اسباب کشی داریم نرو،بگه مسئولیت علم و دانش بچه ها به گردنمه...با سختی خودشو برسونه دانشگاه.

بعد بیاد ببینه سه نفر سر کلاسی که پنجاه نفریه نشسته ن و دارن با چشمای پف کرده استادو چپ چپ نگاه میکنن که چرا اومدی؟ ما داشتیم میرفتیم بخوابیم!