شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

فاجعه ای به لطافت ترک های دلت

مادرم میگفت:
به دیوار تکیه کن،
ولى به نامردها ، نه ...!
که دیوار اگر پشتت را خالى کرد، 
سنگ است و گچ، نهایت سرت میشکند..!
ولى اگر نامردى رهایت کرد،
دلت میشکند،
روح و تمام زندگیت میشکند،
و زنى که بشکند،
سنگ میشود،
سرد و سخت،
که نه میخندد، و نه میگرید..!
و این یعنى فاجعه...!
فاجعه زنیست که از دلداده گى ترسیده..!


اعتراف میکنم که فاجعه ی عجیبی در قلب من اتفاق افتاده 
درسته که به هیچ مرد یا نامردی تکیه نکردم ولی 
شاهد فروریختن تکیه گاه های زیادی بودم
 وامروز... سخت از دلدادگی ترسیده ام.سخت...