شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

پدرها نوبرونه نمیخورن

 پلاستیک گوجه سبز نوبرونه رو گرفته دستش و با ذوق تابش میده...

اصلن برق شادی تو چشماش آدمو ذوق زده میکنه.میگه:سرررررک !ببین چی خریدم.


جیک ثانیه بعد دیگه پلاستیک دستش نبود.

تا رفت لباساشو درآورد برگشت یه سبد پر از هسته گوجه سبز نوبرونه جلوی منو خواهری بود.

با دهن باز به هسته ها نگاه کرد و گفت:همه شو خورررردیییییییید!!!



خواهری:عاره دیگه پس چی کارش میکردیم؟

من:نکنه شمام میخواستی؟نوبرونه مال بچه هاست مگه شما بچه ای؟