شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

جانم حرم

دو سال پیش این موقع داشتیم ساک هامونو میبستیم و کوله آماده میکردیم واسه سفری پیاده به سوی کربلا...

امشب از اون شباست که عجیییییییب هوای شش گوشه به سرم زده...

که بند کفشامو گره بزنم و بندازم دور گردنم و با گردن کج برم سمت حرم سقای کربلا 

تا اذن بگیرم ازش برای دیدن شش گوشه ی برادرش...

  که معجزه ببینم به چشم خودم تو حرم آقا   :-( 


عیدتون مبارک...ان شاالله پیاده طلبیده بشید کربلا