شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

شروع دو روز پر استرس دیگه


وقتی برگردم همه چی تموم شده،اون وقت فقط من میمونم و تو!

قول میدم وقت بیشتری برات بذارم ...

دیالوگ من با بالشت عزیزم در حالی که دارم حاضر میشم برای رفتن به دانشگاه و اون با حسرت نگاهم میکنه!






پ.ن:امروز و فردا روی هم رفته سه تا امتحان دارم تعدادش فضایی نیست چون هفته ی گذشته تقریبا همه  ی امتحانام همین جوری فشرده بود یا بدتر اما چون آخریاشه به حالت جون کندن رسیدم .امشب دوباره  میرم خوابگاه ...دوستان دعاها شله :-(


پ.ن :پیشاپیش از دوستانی که نمیرسم جواب پیغام یا ایمیلاشونو بدم عذر میخوام...