شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

وقتی بچه ها سوتی میدهند

روز آخر بعد از امتحان به اتفاق دوستان رفتیم یه سفره خونه واقع در دانشگاه همسایه(الزهرا)

یکی از بروبچز غیر دانشجو قرار بود اونجا به ما ملحق بشه ...

بچه یکم جی پی اسش مشکل داشت سر پل مدیریت به جای اینکه بپیچه این ور پیچیده اون ور...

یه راست رفته تو دانشگاه امام صادق !!! :-)

 جلوی در یکی از برادرای نگهبانی دستگیرش کرده میگه خاااانم محترم کجاااااا؟

بچه ی مام نه گذاشته نه برداشته برگشته به طرف گفته :دارم میرم سفره خونه دانشگاه با دوستام قرار دارم.

نگهبان :-0

 بغل دستیش درحال انفجار از خنده گفته :خااانم اینجا دانشگاه پسرونه ست!!!سفره خونه!!!دوستاتون!!!؟

هیچی دیگه بچه مون تو افق محو شده در رفته ...

وقتی رسید به ما نصف وزنش کم شده بود .خبر رسیده برو بچز هنوووووز دارن میخندن ;-)