شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

هنوز گیجم ...گیج گیج ...

پدری گفت: مطمعنی؟

گفتم :نع... اما تنها راهیه که به ذهنم میرسه!

برای این تنها راهم دوتا راه دارم اولیش که محاله دومیش استفاده از بورسیه ی دولته که هفت خوان رستمه ...

گفت :اولیش چیه؟

گفتم:  به هزینه ی شخصی برای دانشگاه مورد نظرم درخواست بفرستم...

گفت :اگه انقد اصرار داری اولی و دومی ش مهم نیست هر جور شده جورش میکنم. موفقیت تو مهم تر از همه چیزه...


حالا یه هفته ست افتاده دنبالش...بدون اینکه به من بگه یه نفرو پیدا کرده که همه ی کارا رو  درست میکنه

حالا دیگه فقط مونده راضی کردن چشمای مادرم،که از همه سختتره !!!