شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

تنهایی نوشت

خدا تنها کسیه که واقعا دوستت داره

صاحب تو  و وجودته ،

هیچ وقت سرزنشت نمیکنه ،رازتو افشا نمیکنه ،قطعا کمکت میکنه ،اما...گاهی وقتا هست که فقط با خدا حرف زدن خالیت نمیکنه ! یا انقدر حالت بده که نمی تونی برای خدا هم حرف بزنی...

مادر بزرگترین نعمت دنیا ست ...

همه ی رحمت های دنیا رو هم که داشته باشی به پای یک لحظه داشتن مادر نمیرسه... مادر...

اما گاهی وقتا یه سری چیزا رو نمیتونی به مادرت بگی چون فاصله ی زمانی بین شما ناخودآگاه یه دیوار نامریی بین تون گذاشته...

خواهر  یه کپی از خودته ،خیلی چیزاش شبیه خودته با هم بزرگ شدید ،همدیگه رو میشناسید،خون تو توی رگهاشه و دوستت داره اما...

گاهی وقتا هم هست که یه حرفایی رو به خواهرتم نمیتونی بگی...

....

گاهی وقتا لازمه یکی باشه ،یه انسان ،یه هم جنس،کسی که سالهاست بیرون از فضای هم خونی با تو همراهه...دوستت داره به خاطر تو نه به خاطر من خودش، کسی که اول برای تو دعا میکنه بعد خودش ،که یه جاهایی حاضره از راحتی خودش برای تو بگذره،کسی که توی تنهاییاش به تو فکر میکنه و درست موقعی که احساس میکنی تنهای تنها شدی یهو پیداش میشه و بزرگترین شادیا رو با غافلگیری توی صورتت میپاشه .یکی که اگر برای یک هفته صداتو نشنوه یا باهات حرف نزنه حالش گرفته بشه و اگر ازش خبر نگیری دلتنگ بشه نه اینکه اونم ازت خبر نگیره .کسی که توی روزمرگی زندگی گمت نکنه. براش مهم نباشه خوشحالی یا ناراحت در هر صورت پیشته...و بهترین خاطرات دوران مجردیت با اون رقم زده شده و مهم ترین اتفاقات متاهلیت باهاش تقسیم شده باشه

کسی که اسمش دوسته ... یه نعمت بزرگ از طرف خداوند که به هر کسی داده نمیشه...


توی تمام بیست و سه سالی که از زندگیم گذشت چنین نعمتی رو نداشتم اما سعی کردم برای یه نفر دیگه دوست باشم احتمالا موفق نشدم .چون تا حالا هیچ دوستی به معنی واقعی کلمه نداشتم ،فقط آدمایی بودن که توی یه بازه زمانی کوتاه به خاطر جبر مکانی و زمانی چاره ای نداشتن جز اینکه تنهایی شونو با من پر کنن...

پ.ن:سعی کنید هم دوست باشید هم یه دوست داشته باشید ، خیلی لازمه خیلیییییی ؛ )