شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

خدایا نوکرتم عاخه من دیگه چرا؟

امان از روزی که خدا باهات شوخیش بگیره!!!

اگه توم سر شوخی رو باز کنی قطعا ماجرا ادامه پیدا میکنه و خب معلومه قطعا کی کم میاره:)

اگر بی جنبه بازی دربیاری دیگه محلت نمیذاره؛

اگر جواب شوخی رو با غر زدن بدی  سوسک میشی ؛

اگر هیچی نگی زشته خب بلاخره خداست نمیشه هیچی نگفت بی احترامیه؛

خلاصه نه راه پس داری نه راه پیش ...

باس بری خاک بیریزی سرت که خدا با تو شوخیش گرفته 


مرگ خاص برای عادم های خاص ۲

یه فامیلی داشتیم که به گمونم میشد شوهر دختر عمه ی مادری ... 

امروز خبر دادن سقط شد 

تنها جمله ای که تونستم بگم همین بود:

چقدررررر دییییررررر :/

 


برای توصیف بعضیا فقط میشه از جناب سعدی نقل قول کرد :

فی الجمله نماند از معاصی منکری که نکرد و مسکری که نخورد ...

بعله !




کودک درون خانواده ی من :) بلاخص پدری

توی اتاق نشستم دارم جزوه می خورم ...

صداهایی که از بیرون میشنوم:

آهنگ بی وقفه ی پلنگ صورتی

خنده ی از ته دل پدری 

خنده ی خواهری از خنده ی پدری

(مادری طبقه ی پایینه صدا بهش نمیرسه وگرنه صدای خنده ی اونم می اومد)

خنده ی پلنگ صورتی از خنده ی خانواده ی من





پ.ن :صدای خنده ی خودم از درون اتاق می اومد به خاطر همین تو لیست بیرونیا ننوشتمش :)))))


we belive you all

مادری:این پارچه سفیده چیه تو چمدون؟

من :دستش نزنید کفن منه از نجف خریدم :)

مادری :هیچیت شبیه دخترا نیست ...هم سن و سالای تو دارن جهاز میخرن تو دنبال کفن اصلی:/

خواهری:جهاز چیه مامان؟ دوستاش همه مادر شدن این هنوز دنبال رتبه ی کنکوره :(


من:|      نمیدونستم انقدر باورم دارن!!!!!!


مرگ خاص برای آدمهای خاص

همسایه سر کوچه مون امسال مشرف شده بود حج واجب...از حادثه ی جرثقیل جسته بود از حادثه ی منا هم جاخالی داده بود،و خیلللللیییی خوشحال بود که زیر دست و پا توی سرزمین خدا نمرده .این خوشحالی خانواده شو ذوق مرگ کرده بود ،یادم نمیره چه جوری با ذوق پلاکارت تبریک بازگشت براش میزدن .حق هم داشتن چشم انتظاری برای عزیز سخته.

امروز از سر خیابون می اومدم با دیدن منظره ی سیاه پوش خونه شون خشک شدم . 

حاجیه خانم فوت شدن !!!

زیر لب گفتم "اینما کنتم یدرککم الموت"...عزراییل بهت میرسه بلاخره، اما توی سرزمین خدا و در حال احرام و ذکر گفتن و پاکی مطلق مردن یعنی...



پ.ن:قبل از هر قضاوتی راجع به نظر من در مورد فاجعه ی منا اینو در نظر داشته باشید که هیچ کسی از یه همچنین قتل عام انسانی اونم به دست خبیث ترین حکومت وقت خوشحال نمیشه !

محله های با کلاس برای عادم های بی کلاس

برای انجام کاری رفته بودم محله ی قدیمی مون

جایی که تا مقطع راهنمایی توی کوچه هاش قد کشیدم 

اما هیچ تعلق خاطری بهش ندارم،به هیچ کدوم از روزای خوب و بدش ....

خونه های شیک و ساکتش با ماشینای گرون و پر تکبرش حتی ترحم منو جلب نمیکنه...

جایی که اگر توی روز روشن وسط کوچه ش یه نفرو به قتل برسونن حتی پرنده های رو درختاش سرک نمیکشن که ببینن چی شده چه برسه به آدماش...اما اگر صدای بازی یه بچه بلند بشه دویست تا سر برای اعتراض و دهاتی خوندن خانواده ی بچه از پنجره سبقت میگیرن

محله ای که نه از قماش محله های بالا شهریه نه وسط شهره نه پایینه نه غربه نه شرقه...هیچی نیست،فقط یه تیکه ی پر افاده ست که با وجود قدیمی بودنش خیلی تازه به دوران رسیده به نظر میرسه...

 محله ای که تنها جایی که ازش دوست داشتم یه کتاب فروشی نقلی قدیمی بود که بی ریا و خودمونی نبش خروجی خیابون اصلی جا خوش کرده بود و هر کتاب دوست داشتنی توش پیدا میشد و من دنبال ترجمه های مختلف کتاب محبوبم توی قفسه هاش شنا میکردم...

امروز که به نبش خیابون رسیدم اثری از دوست مظلومم نبود.جاش یه کبابی زدن ...انقدر برای تغییر کاربری عجله داشتن که یادشون رفته بود آرم کتابچه ی کوچیک کنار تابلو رو که نشون میداد اینجا قبلا کتابفروشی بوده بکنن.اما شیرینی فروشی پیر کنار کتابفروشی هنوز زنده بود و شلوغ ...عین پیر دختری که انقدر پوست صورتش رو کشیده و بزک کرده که جوان به نظر برسه .

و هنوز هم وانتی وسایل خونه ی قسطی سیار سر کوچه ی فرعی قدیمی ایستاده تا مردم با جیب خالی از پز عالی جا نمونن...

شاید دلیل اصلی من برای دوست نداشتن اینجا همین باشه ،محله ای که برای اهلش شکم ارزش بیشتری از فرهنگ داره ، یا به جای سطح شعور به تعداد اسباب و متراژ خونه ی هر کسی نگاه میشه دوست داشتنی نیست...اصلا دوست داشتنی نیست


از بزرگان چه آید جز بزرگی واز حقیران چه آید جز حقیری

با این روزها میشود دو سال و چهار ماه که کربلایی شده ام 

مادری میگه همسفرات هرکدوم به نحوی اثر زیارتشونو دیدن یا

نشونه ی قبولی سفرشونو با حاجت روایی گرفتن

موندم تو چرا این شکلی شدی بینشون؟

میگم من از اولشم اشتباهی بودم مادری ! رفتنم زورکی بود صاحب خونه مهمون زورکی رو زیاد تحویل نمیگیره 

البته یه علتای دیگه ای هم داره مثل اخلاص …

حسین جان اونایی که از تو نگاه و جواب گرفتن خالص اومدن مثل من نبودن ...

هر چند که شما بازم بزرگی کردی در حق این ریاکار...ممنونتم