شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

پسا کنکور

بی خبر از همه جا دارم سالاد درست میکنم 

فتح خدا بدو بدو اومده بالا از مادری سراغ منو میگیره ...

موندم چی کارم داره میاد کنار گوشم یواشی با یه لحن بغض آلود و چشمای اشکی میگه بابا نتایجو که دادن اگر قبول شدی همون جا نماز شکر بخون اگرم نشدی فدای سرت!چیزی نشده که ! این همه آدم قبول نشدن(استدلالش تو حلقم یعنی)!

هول کردم میگم نتایج اومد ؟؟؟؟

میگه نه الان تلویزیون  گفت بیست خرداد میاد 

من :|

به نظر شما من الان به این پدربزرگ پیر چی بگم؟؟؟؟

خب مگه عازار داری پدر من؟نکن با یه بچه کنکوری نکن این کارو عاخه مرد حساااااب....

استرسی که اهل منزل دارن از خود ما بیشتره گویا !!!

امان از روزی ما آفتابه به دست از کافی نت برگردیم خونه :/