شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

انتظارات فرزندی

خواهری ماشینو برداشته برده خوش گذرونی،زده سپر مپرشو آورده پایین؛

 پدری مظلووووووووم میگه فدای سرت!

من \ -: 

حالا خواهری دست پیشو گرفته پس نیفته: اگه واسه من ماشین خریده بودی الان این همه بلا سر ماشینت نمی‌اومد!!! 

پدری : من از کجا بیارررررم!؟ 

خواهری یکم فک کرده میگه: اصلن شما دوتا کلیه داری یکی شم کارتونو راه میندازه هااااااااا؟ 

من: آره بد فکریم نیست ، راستی مادری مزنه کلیه تو بازار چنده؟

والدین    ° -:

 ما    (-؛

کلیه های پدری   |-: