شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

دیوار کشی اینترنتی

اولش که شروع کردم به نوشتن میدونستم به خاطر تازه کاری و خعلی مسائل دیگه ممکنه خواننده هام زیاد نباشن به همین خاطر نظرات رو بستم تا بدون اینکه چشم به راه نظر دهی دیگران باشم بنویسم. 

البت راحتم بودماااا،یه جورایی واسه کسی نمی نوشتم واسه خودم مینوشتم.

اما حالا بد شده؛ اگر صفحه مدیریتو باز کنمو هیچ نظر جدیدی نباشه یا اگر بعد مدتها فقط یه نظر کوچولو گذاشته باشن ناراحت میشم؛ یه وقتایی هم میگم خب وقتی فقط خودم مشتری وبلاگم هستم و دیوار خب چه فایده داره هی وقت میذارم؟

 این مدلی دوست ندارم باشه...دوست دارم بنویسم بدون اینکه واسم مهم باشه دیگران اونو میخونن یا نه و بدون اینکه چشم به راه نظرات خواننده های احتمالی و فرضی باشم...اصلن دوست دارم یادم بیاد چرا شروع کردم به نوشتن و چرا برام مهم نبود نظرات بسته باشه...

نظراتو باز کردم به خاطر دل یکی دو تا از دوستام؛ حالا میبندم به خاطر دل خودم...از همین یکی دو نفری هم که لطف میکردن معرفت به خرج میدادن اعلام وجود میکردن که من بفهمم وبلاگم متروکه نیست متشکر متشکر متشکرم ،از این به بعدم قدمشون سر چشم ولی این شاخ روان خونه احتیاج به کمی سکوت داره تا صاحبش یاد بگیره واسه چی و چرا اینجا مینویسه.همین...

به قول فامیل من دیگه حرفی ندارم...

...