شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

الو الو...صدای منو مستقیم از خوابگاه دارید

از افاضات دوستان فرزانه ی خوابگاهی این جانب درباره فرهنگ آمریکایی:

عاره دوست من اونجا درس میخونه میگه با چادر میرم بیرون انقد که تو ایران اذیتم میکنن اونجا نمیکنن...

من:عه؟راست میگی؟

دوست فرزانه با ژستی متفکر:عاااااره بابا اونجا ملت هفتادو دو کشوره این چیزا طبیعیه !!!

من  :-o

دوست فرزانه :-)

ملت هفتادو دو کشور :-#




این جوری نگاه نکنید به خدا اومدم اینجا درس بخونم خو چه کنم نت دارن دیگه !!!!!

تازه اول راهه

هی میام صفحه مدیریت وبلاگو باز میکنم میگم آپ کنم

جزوه تو دستم چشم غره میره...

مثل بچه عادم گوشی رو میذارم کنار 

برمیگردم به تشک کشتی با خط بعدی مطلب لعنتی که معلوم نیست استاد از کجا درآورده!!!




پ.ن:فردا شب باید خوابگاه بمونم ...خداااااا من از خوابگاه متنفرم،لعنتی ترین شبای عمرمو توی خوابگاه تجربه کردم :-(

دوستان خواهشا دعاااا...

عذاب دانشجویی



انقدری که دو صفحه ی آخر جزوه آدمو زجر کش میکنه 

دویست صفه اولش نمیکنه به خدا :|



عشقولانه ی شیرینی فروش

پسر :ای بابا خانوم من سم خوردم دارم میمیرم اون وقت شما نشستی داری نقشه مرگ عاشقانه میکشی؟

دختر:آقا سعییییید به خاطر من!

پسر :به خاطر شما چی؟

دختر :بیا با هم بمیرییییییییم…

پسر :منو توی رودربایستی نذارید میمیرم ناراحت میشمااااااا…


یه دیالوگ کوچولو از فیلم دختر شیرینی فروش با بازی ایرج طهماسب 


پ.ن:عاشق ایرج طهماسبم ینی، چه آقای مجری باشه چه نقش اول مرد یه فیلم :-)

شاخی خرخون

فاصله ی من تا فارغ التحصیلی فقط پاس کردن دوازده تا امتحانه...والسلام



انگار همین دیروز وارد دوره ی ترمولکی شدم...آخییییی دلم واسه دانشگاه رفتن تنگ میشه هااااا


پ.ن :امتحانات فشرده ی بی اعصابی دارم و توی فرجه ها خیلی ول گشتم ممکنه از فشار درسی توی دو هفته ی جاری کمتر پست بذارم ...پیشاپیش عذرخواهی میکنم ...

لطفا دعا کنید این ته مونده واحدامم پاس کنم ...با تشکر شاخ روان



بوی حلوا میااااااد

نثار روح تازه گذشته مرحوم مغفور بلاگفا ،رحم الله من قرأ الفاتحه مع الصلوات...



فقط دلمون واسه دوستان بلاگفایی مون میتنگه...

 کاش ما رو در جریان آشیانه های جدید قرار بدن!

اعتقاد مثل ریشه میمونه بعضیا ذاتا ندارنش بعضیا رو قطعم بکنی دارنش

یه درخت گردو توی حیاطمون داریم که داره شیش ساله میشه اما هنوز گردو نداده

عید که رفته بودیم مسافرت یه پیرزن روستایی میزبانمون بود که حیاطش سبز سبز بود 

ازش راهنمایی خواستیم گفت : درخت جون داره ،احساس داره ،اعتقاد داره که توی ریشه ش هست،حتی میترسه،برو زیر درخت وایسا بهش بگو فقط یه سال بهت فرصت میدم اگه گردو ندی قطعت میکنم...مثل یه سرطانی که انگار بهش بگی فقط چند ماه دیگه فرصت داره،با این تفاوت که اعتقاد اون درخت پاکتره ومحکمتر...مطمئن باش برای زندگیش میجنگه و سال بعد گردو میده ...من چندتا از درختای گردومو این طوری بارور کردم...




پ.ن :از دو حالت خارج نیست یا اثر بخش بودن این روش به خاطر روح پاک اون زنه یا واقعا یه قانونه که درباره همه ی درختا صادقه...بهار آینده مشخص میشه

پ ن ۲:بعضی از ما آدما از درختم کمتریم...والسلام

کدبانو شاخی

از تفریحات سالمم درست کردن کیک و شیرینی و انواع دسره...


اعضای خانواده آی فخر میفروشن با استعدادای ماااا

خواهری برداشته عکس کیک بستنی مارو گذاشته تو لاینش 

میگه تا این لحظه: ۱۶۰ تا لایک خورده چند تا کشته داده پنج شیش تا هم جذب خواستگار داشته...

جل الخالق...

یه همچین دختریم من بعله :-)

مهر مادری

مکالمه  مادری و خواهری پای تلفن:

مادری:خو پاشو نهار بیا اینجا 

خواهری: نه ولش کن سه رک امتحان داره از درس میافته 

مادری:نه بابا بیا !سه رک رو می فرستیم بره یه جای دیگه درس بخونه !


من  :| 

مرده ی این همه محبت و دل نگرانی خانواده نسبت به خودمم


تمرکز شاااااااخ

فرشمون تا اینجا  ۱۵۰ تا گل قهوه ای سوخته ریزه میزه داره 

۱۰تا گل قهوه ای سوخته بزرگ داره 

۱۰تام گل کرم رنگ بزرگ داره

۱۳۳ تا گل ترکیبی کرم قهوه ای داره 

شیش تا پرنده که نمدونم چی هستنم دور تا دورش دارن پرواز میکنن




مثلا دارم درس میخونم...خبر باراک!