شاخ روان
شاخ روان

شاخ روان

تربیت والدین

معاشرت بچه های امروز با پدر و مادرهای همین امروز:

جلوی من زد پشت دست پدریش ، باباهه برگشته بهش میگه من پدرتم خجالت نمیکشی منو میزنی؟

میگه: بابا عزیزه ولی تربیتش عزیز تره

ما :-0 

بچه :-) 

پدریش :-× 



الان باید منتظر باشیم ضحی بانو به حرف بیفته عجایب به روز تری رو مشاهده بنماییم ...

وقتی بچه ها سوتی میدهند

روز آخر بعد از امتحان به اتفاق دوستان رفتیم یه سفره خونه واقع در دانشگاه همسایه(الزهرا)

یکی از بروبچز غیر دانشجو قرار بود اونجا به ما ملحق بشه ...

بچه یکم جی پی اسش مشکل داشت سر پل مدیریت به جای اینکه بپیچه این ور پیچیده اون ور...

یه راست رفته تو دانشگاه امام صادق !!! :-)

 جلوی در یکی از برادرای نگهبانی دستگیرش کرده میگه خاااانم محترم کجاااااا؟

بچه ی مام نه گذاشته نه برداشته برگشته به طرف گفته :دارم میرم سفره خونه دانشگاه با دوستام قرار دارم.

نگهبان :-0

 بغل دستیش درحال انفجار از خنده گفته :خااانم اینجا دانشگاه پسرونه ست!!!سفره خونه!!!دوستاتون!!!؟

هیچی دیگه بچه مون تو افق محو شده در رفته ...

وقتی رسید به ما نصف وزنش کم شده بود .خبر رسیده برو بچز هنوووووز دارن میخندن ;-)


:-)

سی و چند روز زندگی نباتی داشتن و فشار درسی 


هنوز عادت ندارم به بیکاری و وقت خالی و خواب بعد از ظهر !!! و در کل راحتی و آسایش...

مغزم تعجب کرده!!! :-)

 

فرهنگستان نوادگان شاخ روان جهانی ست

سیر تحول و تطور اسم یک پدر بزرگ در گویش عامیانه ی قبیله ی نوادگان :


_بابا جون مرتضی 


_باباجون متی


_باباجوتی




اصلن نمیشه حدس زد قبل از انهدام چی بوده اسم بنده خدا... 

باز صد رحمت به ما که فتح الله رو تبدیل به فتح خدا کردیم !مردم هویت پدربزرگه رو عوض میکنن اصلن!!!

آخیییییییش



-از این لحظه بنده یک حقوقدان هستم نه حقوق خوان 


فارغ التحصیلی خودم رو به تمامی جوامع علمی و حقوقی و غیره و ذلک تبریک عرض میکنم 

باشد که رستگار شوند... :-)







شروع دو روز پر استرس دیگه


وقتی برگردم همه چی تموم شده،اون وقت فقط من میمونم و تو!

قول میدم وقت بیشتری برات بذارم ...

دیالوگ من با بالشت عزیزم در حالی که دارم حاضر میشم برای رفتن به دانشگاه و اون با حسرت نگاهم میکنه!






پ.ن:امروز و فردا روی هم رفته سه تا امتحان دارم تعدادش فضایی نیست چون هفته ی گذشته تقریبا همه  ی امتحانام همین جوری فشرده بود یا بدتر اما چون آخریاشه به حالت جون کندن رسیدم .امشب دوباره  میرم خوابگاه ...دوستان دعاها شله :-(


پ.ن :پیشاپیش از دوستانی که نمیرسم جواب پیغام یا ایمیلاشونو بدم عذر میخوام...


ساندیس یا اسنک مساله این ست

یکی از گروه های اون ور آبی توی صفحه فیسبوک شون زدن:

مخصوص ایرانیون سفر دو روزه به پاریس فقط با بیست و پنج یورور ...خرج هتل و خوراک و...هم با خود دوستان میباشه

دو روز برید گردش و تفریح ،فقط یه لطف بکنید چند دقیقه برید توی تجمع علیه ایران برای نقض حقوق بشر شرکت کنید ...هیچ کاریم نکنیداااااااااا فقط  اونجا قاطی جمعیت بایستید همییییین،تازه تو همین چند دقیقه ازتون پذیراییم میکنن اونم با اسنک و نوشیدنی ...دیگه چی میخواید؟




یاد افاضات دوستان می افتیم اندر باب توزیع ساندویچ و ساندیس و سکه ی طلا و سهمیه های دولتی بین شرکت کنندگان در راهپیمایی های بیست و دو بهمن و نه دی و....  عججججججببببب!!!

قلت نامه های قیر غابل اسلاه

بله الان از اطاق فرمان اشاره کردن که صدای اعتراض دوستان پیغام دونی رو ترکونده...

عزیزان جان بنده خودم در جریان این کلماتی که غلط املایی دارن هستم ...بی سواد که نیستم !!!

این قلت املاییا هر کدوم یه الت و دلیلی داره خو!؟

وگرنه منم میدونم فارغ التحصیلی درسته نه فارق التحصیلی و...ولی خواهشا یکم به معنای دومیه فکر کنییییییید!!!

عیدی نوشت


دوستان دعاها شله ...

بلندتر لطفا 

دوستانی که اون عقب نشستید بیاید وسط

دستا بالاااااااا قشنگ زیر بغلاتونو ببینماااا

....حالا همه با هم :


اللهم عجل لولیک الفرج



پ .ن.:به طفیلی استجابت دعای آقا امام زمان ان شاالله دعاهای شما هم مستجاب بشه و همه تون حاجت روا بشید ...امیدوارم امروز یه عالمه اتفاق خووووووووووب براتون بیفته

تولد عشقمه امشب

سلاااااام

عیدتون مبارک باشه

عیدتون خعلیییی مبارک باشه هاااااا

یعنی واقعا مبارک باشه 

یه عالمه  مبارک باشه هااااا

عاغا خدا وکیلی مبارک باشه 

...

ان شاالله براش تولد حضوری بگیریم 



پ.ن :اگه گذاشتید یه پست بدون پ.ن بذاریم!!!

عاغا پیغاماتون رو سرم ایشالا عروسی پسرم...اما جان باراک دعوت به بازدید از وبلاگ تون میکنید عادرس تون رو هم بذارید خو!!!به طور مثال من الان باید عادرس مهندس جنین عزیز رو حدس بزنم عایا؟